کد مطلب:304414
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:188
بزرگترین عیب جامعه ما
بزرگترین عیبی كه در جامعه ما مشهود است، نداشتن حسّ مسئولیت و ترس از خداوند است. به تعبیر روشن تر، دلهای بیشتر مردم بی بند و بار است. صاحبان این گونه دلهایند كه اگر ترس ظاهری نداشته باشند، از هیچ كاری رویگردان نیستند. این گونه مردمان اند كه از وجودشان خیری صادر نمی شود و در عوض، چنان شرّ و فساد به راه می اندازند كه محیط زندگی را به جهنّمی تبدیل می كنند كه هم خود در آن می سوزند و هم دیگران را می سوزانند. اصولاً این گونه افراد، خود را در برابر دیگران مسئول نمی بینند و در مقام ادّعا، میدان گفتارشان، بسیار وسیع و گسترده است؛ امّا در عرصه عمل و تعهّد، بسیار تنگ و بسته عمل می كنند و ادّعای ولایت اهل بیت(ع) و عشق به آنها را دارند؛ امّا زندگی شان هیچ گونه شباهتی با سیره آنان ندارد و تنها بر شعار و گفتارشان دلْ خوش كرده و می پندارند كه نزدیكترین مردمان به آن بزرگواران هستند. آری، مسلمانی، ایمان و محبت، در عمل خود را می نمایاند. اگر عشق و ایمان، تقوا و پاكی و یاد و نام خداوند بر دل نشست، حسّ مسئولیت شكوفا می شود و اندیشه و گفته و نوشتار و كردار آدمی نیز نیكو می گردد؛ چنانكه پیامبر بزرگوار اسلام می فرماید: «در تن آدمی، پاره گوشتی است كه اگر اصلاح گردد، همه وجود او اصلاح می شود و آن، دل انسان است».
آن یكی پرسید اشتر را كه هَی
از كجا می آیی ای اقبالْ پَی؟
گفت از حمّام گرمِ كوی تو
گفت خود پیداست در زانوی تو
گر ز چشمه آمدی چونی تو خشك؟
گر تو ناف آهویی كو بوی مُشك
گر تو می آیی ز گلزار جنان
دسته گل كو برای ارمغان؟
ز آنچه می گویی و وصفش می كنی
یك نشانی در تو نبود ای دَنّی [1] .
[1] مثنوي، دفتر پنجم، بيت 2444-2440.